کارآموزی

ساخت وبلاگ

نمییدونم از کجاش شروو کنم

فک کنم از اینجاا شرو کنم بهتر بااشه ...  ب هر دری زدم ک خودم ی جا پیدا کنم، و موج نرم. از استادای دانشگا گرفته تاا دایی امین و عمه و آقای گلزاری ک نشد. تههش تنها جایی ک موند مووج بود. دیگه با بسم الله فرممو بردم برا تایید و این صحبتااا..

واقعاا اعتقاد دارم یکی از دلایلی ک بقییه جاهاا نشد گیتااس.. با اینکه از قبل نمیشناختیم همو و ی مدت کووتاه با هم بودیم، نقش خییلیی گنده ای وااسه من اجراا کرد. از اینکه من ضعف برنامه نویسی داشتم و اون تو درس AP قویتر بود، از اینکه بیشتر از من کد زده بود و یه bug رو روونتر از من میتونس پیدا کنه و درست کنه. تااا آشناییم با آقای الوانی و دادخواه وااسه مشاوره کنکوور.. چیزیی ک وااقعا نیاز داشتم و نمیشناختم کسی رو.. اینکه هر کاری واسه من سخت بود خییلیی کمکم می کرد ک راحتتر انجامش بدم. اینکه من یکم براام سوال پرسیدن از بقیه سخت بود بم روحیه میداد و میگف اینکه تو سوال بپرسی اصلاا بد نیست. و همه ی حرفاامون و با هم غذا خوردناموون.. طلق روسری ای ک براام خرید هم یادم نمیره هیچوق

و قطعاا دعااهام نقش داشتن تو اینکه همه ی خانوماای شرکت چادری بودن، صدای اذان ک میومد میرفتن نماز میخوندن. اینکه اینقد منو خوب پذیرفتن و من تونستم اینقد خوب با همشون دوست شم و ارتباط برقرار کنم. و از رابطه بین خانم ها و آقایون نگم! ک چقدددرر به آدم احترام میزاشتن و چه جو خوبی حاکم بود.

اینکه کارفرمات بت استرس نمیداد، اینکه تو فشار نمی زاشتت، اینکه هرچقد خنگ بازی درمیووردم بازم بام بد برخورد نمیکرد.

اینم باید حتماا بگم ک کل آدمای اونجا تو برطرف کردن bugهای من نقش داشتن! با اینکه کلاا روم نمیشد، ولی همهه کلی خوب بام برخورد می کردن، طوری ک اگه باز سوال داشتم روم بشه بازم ازشون بپرسم، وااقعاا اینم خیلیی خوب بود. چون ب قطع یقین اگه مثلا همین میلاد خودش پیاام نمیداد، من نصف اینم ازش نمی پرسیدم!

و در کل برا نتیجه گیری و جم بندی(!) نخواام تو تابستوناای عمرم رتبه 1 رو بدم ب تابستون 96، قطعاا رتبش اون بالاا بالااهاس.

و

اقاا درسته یه باار طلبیدی اومدیم حرمت، زیر قبت دعاا کردیم ولی ب فکر این دل بیچاره ی ما هم بااش ک بعد از اون شب جمعه، شب جمعه ای دیگهه اصلاا اختیارش دست من نیس، خوودش میاااد حرمت. خودش زیاارتشو میکنه، برای ما هم فقط حسرتشو میزارهه که کی دووبااارهه شب جمعه بیاایم حرمت این دفه ب جا امضای کارآموزی و پروژه و ارشد، امضاای شفاعت شب اول قبر و دارالسلام و بگیرریم ازت انشالله..

 

صبح ها وقتی خورشید درمی آید، متولد بشویم...
ما را در سایت صبح ها وقتی خورشید درمی آید، متولد بشویم دنبال می کنید

برچسب : کارآموزی, نویسنده : 0ownership9 بازدید : 214 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1396 ساعت: 13:40