با شخصیت جدید خدمت میرسم
آقای عرب محمدی :)))))))))))))))؟))))))))))
پسر من هرچی بخوام از شخصیت ایشون بگم حق مطلب ادا نمیشه، اصن شهید میشه شخصیت
ایشون اعجوبهییه که چن وق بود جای چنین شخصیتی تو اطرافم خالی بود که خداروشکر یکی پیدا شد
دیگه اسمش میاد یا دهنشو وا میکنه حرف بزنه من باید تماام عضلات صورت و شکممو بهشدت نگه دارم حرکت اضافه نکنن آبروم بره
اصن نمیدونم از کدوم وجه شخصیتش شرو کنم، از اونجایی که من پای هر سیستمی باشم باید با اون سیستم کار داشته باشه و دثیقا از همون عکس بخواد، یا هر عکسی بخواد میاد میگه خانم صفیزاده «عکس کودکی که تفکر میکند» میخوام یا «کودک در مشاغل مختلف». یا از شارژر بگم که هرروز صبح شارژرمو میخواد گوشیشو شارژ کنه چون شارژرش خونه داداشش جا مونده.
از سووژه بودنش برا بشتن میخ منگنهها که انگشتاش داغون شدن و یه خودکار اختراع (!) کرد باش میخارو ببنده، یا سرعت بینهایت بالاش...
یا اینکه همییییییششه با من کار داره!
به صدف میگم الان کار این چه ارتباطی با کار من داره آخه از من کمک میخواد همیشه
خوب حالا چرا من بش خندم میگیره؟! چوووون خودشو به خنگی نمیزنه واااااقعاااا خنگه! حقیقتا خنگه ادا نیست که یه کراپ ساده تو پینت نمیتونه انجام بده واقعاااا شخصیتا بلد نیس
سوژش میکنن چون واقعااا سوژس. واقعا یهعالمه بازو داره و از درد گرفتن ناخوناش جوری صجبت میکنه انگار یه دختر ۱۵سالس!
یه تیکه گفتم اصن من شیفته شخصیت آقای محمدی شدم.
صبح ها وقتی خورشید درمی آید، متولد بشویم...
برچسب : نویسنده : 0ownership9 بازدید : 218